شروع همکاری



سلام به همه ی دوستان سید!
با اینکه خودشون خیلی خیلی تا حالا بر این مسأله تأکید کردند که چون مراسم عروسی در پیش دارن و از اونجایی هم که ایشون خیلی خیلی زرنگ و کاری تشریف دارن و در این روزها به شدت مشغول کار کردن هستن (اصلاً اغراق نکردما!) احتمالاً برخلاف میل دوستاشون که شماها باشید به بنده دستور دادن که اینجا رو آپ کنم! البته چون دستور داد اول قبول نکردم، بعد کلی التماس کرد و گفت اگر من اینجا ننویسم از روی صخره خودشو پرت میکنه توی دریا و خودکشی میشه! دلم واسش سوخت و قبول کردم (به عمق خالی بندی هم که پی بردید؟!)
من الآن اینجام که هم خودمو و معرفی کنم هم یک عدد نظرسنجی انجام بدم و هم از همه مهمتر اینکه روی سید و که خاطرش خیلی برام عزیزه رو زمین ننداخته باشم!
خب!
من ترنم ام که فکر کنم دیگه خودتون متوجه شده باشید که دوست سید هستم و قرار شده با در نظر گرفتن یکسری شرایط و امضا کردن یکسری قراردادها بعضی وقتها به عنوان یه نیروی کمکی برای سید اینجا رو آپ کنم. نکه وبلاگ سید خیلی!!!! مهمه برای نویسنده ی همکار گرفتن قرارداد مینویسه! (تابلو که نشد دارم مسخره میکنم؟!)
حالا اون یک عدد نظر سنجی:
بنا به این مسئله که در محبوب شدن یک وبلاگ بعد از شیوه ی نگارش نویسنده این خوانندگانش هستن که اون وبلاگو سرپا نگه میدارن قرار شد نظر شماها در اینکه من اینجا بمونم و به کمک به سید ادامه بدم یا نه حرف آخر و بزنه. (حق انتخاب و آزادی بیان و حال کردید؟!)
و آخریش هم اینکه فکر کنم روی سید رفت روی هوا و زمین نیفتاد!

خودم میدونم که به هیچ عنوان نوشتنم در حد نوشته های سید نیست چون این اولین تجربه ی من توی این سبک نوشتنه، اما اگه موندم سید قول داده کمکم کنه که شماها هم حوصله تون از خوندن حرفای من سر نره!



سید نوشت !

بالاخره انتظار به سر رسید و نویسنده همکار هم به اینجا اضافه شد ! ( میدونم خیلیهاتون منتظرش بودین !! )

از این به بعد حواستون و بیشتر جمع کنین و یه موقع خواستین بیاین یه صدایی از خودتون دربیارین تا ما بفهمیم ! ( منظور از صدا اِهن بود یوقت صداهای ناجور در نیارین ! )

میدونم الان خیلی هاتون ( مخصوصا دخترام ! ) ناراحت شدین و از روی لج و حسادت میگین حالا سید چی بود که همکار هم اضافه کرد ، اما چه میشه کرد فقط میتونم بگم درکتون میکنم !

پ-ن : همزمان با نوشتن این پست ترانه " اهل دل " نوش آفرین هم از کامپیوتر پخش میشه ! پدرم در اومد تا این 4 خط و نوشتم ، خدا میدونه چند بار وسط نوشتن ذهنم پرید و متن ترانه رو نوشتم ! پرستش چشمای تو شکر خدا یه عادته .....

پ-ن 2 : این روزا اتفاقات جالبی تو دانشگاه برام میفته از درگیری با کماندو ها بگیر تا اسکل کردن سال صفریها !

پ-ن 3 : اینکه نویسنده همکار چه نسبتی با بنده داره به کسی مربوط نیست ! ( خنده ) لطفا از ساختن هر گونه شایعه خاله زنکی خودداری فرمایید ! حتی شما !

7 نظرات:

پروین گفت...

به به! میبینم که اینجا رو چراغونی کردین و مهمون اومده و ...
ما که بخیل نیستیم، هرجور راحتین!
ایشالا که بتونی مثل سید مخاطب جذب کنی دوست جدید!
آقای سید!
ما و حسودی؟!
من و که میشناسی چون خیلی ساکت و آرومم!! بی سر و صدا میام! :))
خودت مشکل داریا سید! اگه این آخری و نمیگفتی گیر میکرد توی گلوت یا شکمت باد میکرد؟! وقتی اینجوری میگی حس فضولیه من اوت میکنه به شدت!!!

%D8%B4%D9%88%DA%A9%L%84 گفت...

سلام ترنم !
سلام سید !
فکر می کنم ترنم عالی باشه ! :)
سید دیدی هی منو مسخره کردی ! سر خودت هم اومد ! "ش" های بولد نوش آفرینی رو میگم !:)))
موفق باشی دوست جدید ! :)

هاD گفت...

نمی‌دونم چرا سبک نوشتن همکارت خیلی برام آشناس . یادم نیست کجا خوندم !!!
وبلاگ سیده و اختیار تمام و کمال داره . فقط هر نوشته‌ای اینجا باشه ما به نام سید می‌خونیم یا در نظر می‌گیریم که تحت تأیید سیده .همون تحت لیسانس منظورمه :))

مهندس پنگول جونی گفت...

به امید افزایش همکارها

بلاگ اسپات امکان بلاگ نویسی گروهی رو می ده ها.
صاحب وبلاگ می تونه تا 100 نفر رو دعوت کنه و هر کسی با آی دی خودش وارد بشه و بنویسه.

البته شاید خودت می دونستی

hny گفت...

be salamati:D

nevisandeye jadid mobarake:D:D

shirinisho ba shirini arusi yeja migirima:D:D:D

ساراي گفت...

سلام به حضرات عاليه!
اولندش سيد جان تو كه خودت چش نداري آدم ببيني چرا صفت اسكروچي ات رو به ما مي بندي؟!...ما كلا انسان هاي بنده نوازي هستيم(منظورم جمع شخيص دختران بود)...
دومندش:ترنم جان خوش آمدي

حسین ترابی گفت...

آی سید!
نکنه همه اینها یک نقشه از استکبار جهانی باشه!
فکرش را بکنید که این روزا که نویسندگان خانم آمار وبلاگشان ترکوند می‌شود سید بیاد و شخصیتی به‌نام ترنم خلق کند و با سؤاستفاده از نام این شخصیت دست به جلب مشتری... ( ببخشید منظورم همون خواننده است) نماید.
فکرش را بکنید!
البته این سناریو را حتی مرحوم سر آرتور کنان دویل هم نمی‌تونست بذهنش برسه ولی من با کمک عوامل سرویس‌های اطلاعاتی کشف کردم. اطلاعات تکمیلی در بخش‌های بعدی به سمع و نظر شما می‌رسد.
....
پی‌نوشت:
ترنم خانم ورود شما را به مجمع وبلاگ‌نویسان تا حدودی علاف تبریک می‌گویم.
تمام مطالب فوق را پیشاپیش تکذیب کرده و اعتراف می‌کنم که برای تشویش اذهان عمومی این سناریوی انقلاب مخملی-سیدی را طرح کردم.
پایان خبر.
تماس فرت.

ارسال یک نظر