بوی ماه مهر !



سلام علیکم و رحمت الله !

باز آمد بوی ماه مدرسه ..... بوی ماه مهر !

بالاخره تابستون تموم شد و ماه مهر رسید ! اونم با کلی نوستالوژی !

آخ که چقدر منتظر بودم تا تابستون لعنتی تموم شه و بتونم برم دانشگاه !

این ترم باید خیلی چیزا ثابت بشه به بعضیها !

به اون الاغهایی که تو کوران حوادث بعد از انتخابات مثل کبک سرشون و گذاشتن زیر برف و انگار نه انگار اتفاقی افتاده با نمرات بالا درساشون و پاس کردن ! ( فکر کن الاغ مثل کبک سرش و بذاره زیر برف !!! )

نمیخوام پاس نشدن واحدهام و بذارم پای انتخابات و مسایل پیرامونش ، ولی تو این 15 سالی که درس میخونم با تمام تنبلی ها و بازیگوشیهام ، فقط این ترم نتونستم درسهام و پاس کنم !

بگذریم !

مثلا میخواستم این پست و اختصاص بدم به خاطرات دوران مدرسه !

اولین خاطره برمیگرده به اول دبیرستان !

یه اخلاق بدی که من داشتم زنگ تفریح از کلاس بیرون نمیرفتم ، همیشه ی خدا با چند تا از بچه ها تو کلاس میموندیم و بساط خندمون تو کلاس براه بود !

یروز یکی از بچه ها که میخواست بره تمرین توپ فوتبالش و با خودش آورده بود ! چشمتون روز بد نبینه !

یک گرد و خاکی به پا کردیم که نگو ! منم جو زده یدفعه نمیدونم چی شد که یه شوت زدیم و توپ به جای اینکه بره تو گل رفت تو شیشه !

کل مدرسه هم انگار منتظر همچین حرکتی بودن پشت پنجره جمع شدن و با شعار " هی هی شیشه شکست " شروع کردن به تشویق کردن من !!

با سر و صدای بچه ها آقای ناظم اومد و پرسید کی شیشه رو شکست ! بچه ها هم یکصدا داد زدن فلانی ! ناظم که انگار حرفشون و نشنیده باشه دوباره داد زد : کی شیشه رو شکست ؟

بازم بچه ها یکصدا گفتن فلانی !

نیست که دانش آموز درس خون و مودبی بودم ، آقای ناظم باورش نمیشد من این کارو کرده باشم !

فقط اومد جلو و گفت از تو انتظار نداشتم آقای فلانی !

البته بماند که بعدا پول شیشه رو از ما گرفت !

دومین خاطره رو هم دیگه وقت ندارم بگم !!

فقط این و بگم که سوالهای امتحان ترم و پیدا کردم !

پ-ن : اونایی که تو بلاگفا وبلاگ دارن ، من نمیتونم واسشون نظر بذارم ! از دیروز تا حالا هر چی تلاش کردم نشد ! من نمیگم بیاین تو بلاگر وبلاگ بزنین ، حداقل برین تو بلاگ اسکای که هم فارسیه ، هم خودتون و خواننده هاتون عذاب نبینن !

پ-ن 2 : اگه خدا بخواد 2 هفته دیگه خونمون عروسی داریم ! واسه همین سرم شلوغه و مشغول خر حمالی و بقیه کارها هستیم ! در نتیجه با تن کوفته و فکر خسته نمیتونم آپ گل و بلبلی انجام بدم !

اینه که پستم آبدوغ خیاری شد !

پ-ن 3 : نمیگم وبلاگم خیلی عالیه ! ولی تو دو هفته گذشته به طور میانگین روزی 180 تا بیننده داشت ، بعضی روزها به 250 نفر هم رسید ! ولی تعداد نظرات همیشه ثابته !

دو حالت به ذهنم میرسه : یا آمارگیر من ایراد داره ( که بسیار بعیده ) ، یا ملت ایراد دارن !

هر کی وبلاگم و خوند و نظر نداد مدیونه ! منم سیدم بدجور میشه اگه کسی زیر دینم باشه !

7مهر تولد میرحسین موسوی ، 14 مهر تولد کروبی و 21 مهر تولد خاتمی مبارک باد !

12 نظرات:

نویسنده مهمان گفت...

هیچوقت از مدرسه و مدرسه رفتن خوشم نیومد.
هیچوقت واسم علاقه ای که بعضی ها واسه رسیدن اول مهر و مدرسه رفتن داشتن واسم مفهوم نبود.
همیشه هم جزء شاگرد اولای کلاس و مدرسه بودم.

.....

حاجی اون من هستم که مدام وبلاگت رو رفرش می کنم.

;-)

بانوی فانوس به دست گفت...

سلام سید . . . به به همیشه به شادی و عروسی . . . ما که الان دو سال هیچکی تو فامیلمون قصد زدواج نداره :( .... وای گفتید اول مهر دلم گرفت . . . از فردا باید برم قیافه بعضی ها را که دوست ندارم تو دانشگاه تحمل کنم ! امشب باید زود بخوابم که فردا 6 صبح از خواب بیدار شم . . .
شماآمادگی برای دانشگاه رفتن دارید . . . کیف و کتاب و کفش خریدید ؟ :دی
به به عجب بچه درس خوانی ! سوال های ترم را دشتید نمره هاتون هم خوب می شده ؟ ((:
تولدشون مبارک

پروین گفت...

دم همه ی اونایی که یک صدا گفتن فلانی گرم! D:
سید جان من بقیه رو نمیدونم اما بنده زا طرف خودم اعلام می کنم اولاً عروسی مبارک، دوماً من شیرینی می خوام!

شوکول گفت...

چرا اینجا اینجوری شده ؟ خبر داری بعضی از خواننده ها نمی تونن واست کامنت بذارن ؟

حسین ترابی گفت...

آقا سید شما هم شنیدید که می‌گن چند روز بود اینترنت‌ کند شده بود و نمی‌تونستی وارد بلاگفا و جیمیل و ... بشی؟
چه حرفا!
اینترنت دهات ما که روزای عادی سرعتش مثل لاکپشته، در این چند روز به سرعت اینترنت جومونگ اینا(منظور همون کره جنوبیه) پهلو می‌زد.
ان‌شالله در پایان چشم انداز 1404 ، قراره سرعت اینترنت ایران از سرعت 28 کیلو بایت به سرعت 34 کیلو بایت افزایش پیدا کنه. وای!
من که برای اون روز لحظه شماری می‌کنم!!!
حالا جومونگ بیاد و اینترنتشو به رخ ما بکشه!

سعید(زیر تیغ) گفت...

سلام
چون داشتم می رفتم جایی فقط گفتم بیام سلام کنم برم بعد می یام پست رو هم می خونم اگه عمری بود

هاD گفت...

اخوی شما خودش رو ناراحت نکن . هیچ‌وقت تعداد بازدیدها با تعداد نظرات تناسب نداره . اگر این‌طور بود منم باید چندین برابر تعداد نظراتم میشد . چه‌کنیم که خیلی‌ها عادت ندارن نظر بدن . اگر چه در آوردم کیا هستن !

هاD گفت...

سید کجایی که مخابرات نامرد وبلاگم رو بست . فردا باز میشه :(

نارین گفت...

خوانندگان خامووووووش! دلیل کمبود نظرات هستن! :دی مثل خودم که بار اوله نظر میدم! :)) خب مگه همه باید نظر بدن؟! :دی والا به خدا!

سال صفری گفت...

اگه عروسی خواهر یا برادرته از حالا بهت بگم که بیچاره شدی تا حداقل یه هفته بعد از عروسی!

ناشناس گفت...

سلام
خوب ما هم یه جورشیم دیگه
خواننده خاموش
مگه نشنیدی سال اصلاح الگوی مصرفه و برق اضافی خاموش

در ضمن هر کاری کردم تو پست جدید ارسال نظرت فعال نشد

موفق باشی

ناشناس گفت...

برای اینکه مدیون نشم، نظر نمیدم، وبلاگت رو میبندم! :D
شاد باشی.

ارسال یک نظر